آسمان بلاگ

من و توهمات من!

آسمان بلاگ

من و توهمات من!

حالم گرفته شد!


امروز از پسری که جزو خدماته و اومده بود داشت کف کانکس را تی میکشید، سن و سال و سطح تحصیلیش را پرسیدم. حرفمون گل انداخت و یه خلاصه ای از زندگیش گفت که پاک حالم گرفته شد. سه تا برادرند که هر سه دارند واسه خرج خونه توی عسلویه کار میکنند. باباش تو جنگ شیمیایی شده. سه سال پیش تو تصادف یکی را میکشه؛ تا همین اواخر هم در حال جور کردن پول برای دیه بوده اند. همگی درس را ول کرده اند و این یکی هم فقط 5 واحد داشته تا دیپلمش را بگیره که میزنه و با یه تصادف، زندگی همه شون زیر و رو میشه. باباش زمین گیره. خودش یه دخترو دوست داره که میدونه به خاطر وضع درس و پولش، بهش نمیدنش. دلش میخواد درسشو ادامه بده که دیپلم بگیره و به خاطر دختره هم که شده یه فوق دیپلم مکانیک بگیره چون از آشپزی که حرفهء خودش و کل مردهای فامیلشونه خوشش نمیاد. اما فعلاً مجبوره به خاطر وضع بد مالی خانواده، کار کنه. واسه درس و ادامه تحصیلش دنبال کمی راهنمایی و کمک بود چون نمیدونه چطور میتونه بره دنبال دیپلمش. من که خودم نظام قدیمم و زیاد از وضع الآن مدرسه ها سر در نمیارم ولی قرار شد یکی از بچه های ساکن همین اطراف، شماره تلفن یکی دوتا دبیرستان شهرهای نزدیک را برامون گیر بیاره تا زنگ بزنیم ببینیم چی میگن. آخه عسلویه دبیرستان پسرونه نداره.
خیلی غصه ام شد. یاد بدبختی هایی خودم تو گذشته ها افتادم.
خدایا، چرا؟
نظرات 1 + ارسال نظر
کامران فر سه‌شنبه 7 آبان 1387 ساعت 00:56 http://bkamranfar.ecd.cc

سلام ! داریوش جان !
مطلبی که نوشته بودی هم جالب بود و هم غم انگیز .
یه لطفی بکن بعد از خوندن این پیام با من تماس بگیر تا ببینیم می تونیم برای این بنده خدا یه کاری بکنیم .
شماره تماس من :۰۹۱۱۱۳۸۱۱۴۰
می تونی هم شماره خودتو برام اس ام اس کنی .
لطفآ حتمآ اینکارو بکن .
متشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد